عروسهای انگلیسی لباس دوخت نازیآباد میپوشند
تاریخ انتشار: ۸ تیر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۵۳۶۰۲۱۲
بازار نازیآباد صبح و عصر نمیشناسد، همیشه شلوغ است. خیابان شهید اکبر مشهدی یا پارس، راسته لباسعروسفروشهاست. انواع و اقسام لباسهای عروسی و نامزدی، هر بانویی را که از این خیابان گذر کند به سمت خود میکشد. تفاوت نمیکند چند سال داشته باشید، نگاه کردن به این لباسها، به قول قدیمیها، وصفالعیشی است که نصفالعیش حساب میشود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
به گزارش همشهری، بیشتر دختربچهها در بازیهای دوران کودکی، خودشان را در لباس سفید عروسی میبینند و در دلشان آرزو میکنند که روزی عروس شوند. شاید برای همین است که شب عروسی برای دختران مهمترین شب زندگی و لباس عروسی با ارزشترین لباس عمرشان است.
البته در فرهنگ ایرانی-اسلامی، لباس عروس مصداق لباس بخت برای دختران است. برای همین است که بزرگان همیشه میگویند دخترانشان با لباس سفید به خانه بخت میروند و با کفن سفید برمیگردند.
سالهای سال، این جمله توصیه پدرعروس در شب عروسی دخترانشان بوده و هنوز هم هست. به بهانه رونق نسبی بازار خرید و فروش لباس عروس، به یکی از راستههای قدیمی محله نازیآباد سر زدیم و از حال و هوای آن برایتان نوشتیم.
به حرف و حدیث دیگران توجه نکنید!باور کنید اگر خانمها از جلو مغازههای متنوع بازار دوم نازیآباد رد شوند، نمیتوانند از دیدن زرق و برقشان چشمپوشی کنند؛ یکی طلافروشی و دیگری لباسعروسفروشی! داخل مغازهای میشوم که لباسهای پشت ویترینش چشمم را گرفته. به بهانه قیمت کردن وارد میشوم. نسبت به بقیه فروشگاهها کوچکتر است.
دختر و پسر جوانی که از حلقههای باریک دست چپشان مشخص است برای خرید لباسعروس آمدهاند، درباره یک مدل لباسعروسی که چشمشان را گرفته در حال چک و چانه زدن با فروشنده برای گرفتن تخفیف هستند، اما انگار راه به جایی نمیبرند و میخواهند از مزون عروس خارج شوند. اما فروشنده قبل از اینکه پاشنه در بچرخد، صدایشان میکند.
خانم فروشنده به زوج جوان لباسهای دیگری پیشنهاد میدهد و میگوید: «ما در اینجا لباس مجلسی و عروسی دستدوم، اما در حد نو داریم که قیمتش خیلی مناسب است.» او یکی از لباسهای روی رگال را نشان میدهد و میگوید: «ببین چقدر قشنگ است. قیمت واقعی این لباسعروس ژورنالی و خاص ۵۰ میلیون تومان است، اما، چون دستدوم شده با ۱۳ میلیون هم میتوانید آن را بخرید.» در راسته مزونهای لباسعروس نازیآباد قیمتها بر اساس نوع و طرح پارچه، کارهای جانبی و تزیینات روی لباس متفاوت است و به طور میانگین لباسهای عروس از ۱۵ تا ۱۲۰میلیون و حتی بیشتر فروش دارند که البته این قیمتها در ایامی از سال، مثل محرم و صفر، شکسته و کاهش و در ایام جشن و سرور، مثل نیمه شعبان و ولادتها، افزایش پیدا میکند.»
دختر جوان از پیشنهاد فروشنده خوشش نمیآید، اما طور دیگری وانمود میکند و میگوید: «دامن این لباسعروس واقعا معرکه است، انگار گلهایش با آدم حرف میزند.» و در ادامه نگاه عاشقانهای به نامزدش میکند و به فروشنده میگوید: «ما چند تا مغازه دیگر را سر میزنیم، اگر انتخاب نکردیم، حتما خدمت شما میرسیم.»
از نحوه صحبت کردنشان مشخص است زوج تحصیلکردهای هستند. همراه آنها بیرون میروم. چند قدم نرفته، میگویم: «میتوانم از شما یک سؤال کنم؟» دختر جوان با خنده میگوید: «یکی نه، چند تا بپرس! اما آدرس نباشد که خودمان اولینبار است آمدهایم اینجا.» سر صحبت را باز میکنم. لیلا و مهدی هر دو فارغالتحصیل رشته روانشناسیاند و در دانشگاه با هم آشنا شدهاند. چون مهدی خودش هزینههای ازدواج را میپردازد و کمکی از بزرگترها نگرفته، تمام سعیشان را کردهاند که کمترین هزینه را متحمل شوند و آبرومندانه جشن عروسی بگیرند.
لیلا میگوید: «در این آشفته بازار، یک سرویس ساده طلا قیمتی حدود ۱۰۰ میلیون تومان دارد که مرا مجبور کرد تمام طلاهایی که سر عقد گرفته بودم و آنهایی را که بهعنوان عیدی و مناسبتها، خانواده شوهرم داده بودند، بفروشم و یک سرویس طلا بخرم، تا هم یک سرویس جدید خریده باشم و هم مهدی هزینه دوبارهای متحمل نشود.»
مسئله را از هزینههای ازدواج به خرید لباس عروس میکشانم. هر دو آنها متفقالقولاند که لباسعروس دستدوم اجاره کنند، اما به کسی نگویند که این لباس کارکرده است؛ بالاخره در فامیل آبرو دارند! لیلا میگوید: «اصلاً دلیلی ندارد کسی بداند لباسعروس را از کجا و چند خریدهایم.» جالب اینکه هر دو ساکن منطقه ۱۶ نیستند و از یکی از همکارانشان شنیدهاند که در بازار دوم نازیآباد بورس لباسعروس است و از سر کار یکراست آمدهاند سری بزنند و دیدهاند که قیمتهایش خیلی مناسبتر از بالای شهر است.
تبدیل یک خیابان به راسته خیلی بهتر است
تقریباً همه راسته لباس عروسفروشها، «صفرعلی نوری» را که از قدیمیترینهای این شغل است میشناسند. نوری ۳۱ سال است که در این زمینه مشغول به کار است؛ از سال ۱۳۷۰ در محله خزانه تولیدی و فروشگاه لباسعروس داشته و بعد از مدتی به نازیآباد آمده است. به مغازهاش میروم و پس از معرفی شروع به صحبت میکند: «قبل از من هم یکی، دو تا مغازه لباسعروس بودند که از تولیدی من لباس میخریدند و فروشنده جزئی محسوب میشدند. به مرور زمان به تعداد این مغازهها افزوده شد و خیابان پارس نازیآباد به راسته لباسعروسفروشی تبدیل شد.»
میپرسم: «در یک راسته مغازه داشتن بهتر است یا مغازه تک بودن؟» پاسخ میدهد: «اگر در یک خیابان، یک مغازه مشغول کاری خاص باشد، به درد نمیخورد، اما وقتی مغازههای دیگر بیایند، با این کار تعداد مشتری افزایش پیدا میکند که هم برای مشتریها بهتر است، چون تنوع کار بیشتر و زیادتر میشود، و هم برای مغازهدارها، چون با بیشتر شدن رقابت، کیفیت و تنوع کارها بالاتر میرود. اصلاً تبدیل به راسته شدن خودش یک تبلیغ خوب و رایگان است و کسی که برای خرید میآید تکلیفش مشخص است. در یک خیابان ۱۰۰ تا مغازه میبیند که مدلهای مختلف دارند و اینطوری، کار هم برای خریدار و هم فروشنده راحت میشود. رزق و روزی هر کسی را خدا میرساند. اینکه در کنار مغازه من یک مغازه دیگر باز شود، هیچ تأثیری در روزی من ندارد. خدا روزی هیچکس را نمیگیرد، بدهد به کس دیگر!»
دوخت سفارش عروسهای خارجی در تهران
در فروشگاه نوری و همسایههایش، علاوه بر فروش و اجاره لباسعروس، کارهای جانبی عروسی، چون اجاره و فروش خنچه عقد و گل زدن ماشین عروس، هم انجام میشود و حسابی کارراهانداز است. اما نکتهای که برای من از همه جالبتر بود اینکه در تولیدی نوری، برای عروسخانمهای انگلیسی هم لباس میدوزند!
کاسب قدیمی در توضیح این مسئله جالب میگوید: «مشتری داریم که در انگلستان سفارش میگیرد و به ما سفارش میدهد، چون دوخت در ایران ارزانتر از آنجا و حتی کشورهای همجواری مثل ترکیه تمام میشود و برای آنها حسابی میصرفد. لباسهای ما را میبرند آنجا و با قیمت گزاف میفروشند.» نوری هر چند به ژورنال لباسهای عروس نیمنگاهی دارد، اما لباسها را طبق سلیقه بانوان ایرانی طراحی میکند و معتقد است برخلاف تصور خیلیها، کار دوخت لباسعروس کار پرزحمتی است و مسئولیت زیادی دارد.
گرانترین لباس عروس؛ ۱۲۰ میلیونتوماندر این راسته پارچههایی که در دوخت لباسعروس به کار میرود اغلب مربوط به ترکیه و چین است. البته پارچه ایرانی را هم در زیرکار استفاده میکنند. قابلتوجه دخترخانمهایی که رنگ سال برایشان خیلی مهم است: برای لباسعروس امسال، رنگ نباتی، خامهای و کرم مد و البته سفید برفی هنوز مشتریهای خاص خودش را دارد.
بسیاری از مشتریهایشان از نقاط بالای شهر هستند که برای خرید به اینجا میآیند، آنها بهتر و بیشتر پول میدهند. چون خیلی ارزانتر از محل خودشان است و اغلب تنپوش دستاول میبرند.
گرانترین لباسعروسی که تا به حالا فروختهاند از نوع سفارشی و طبق سلیقه مشتری بوده که حدود ۱۲۰ میلیون تومان تمام شده است. البته به قول معروف هر که بامش بیش، برفش بیشتر؛ یعنی آدمهای ثروتمند که به لباسهای ساده عروسی رضایت نمیدهند و با سفارشهای خاص خودشان، مثلا دوخت دکمههایی از جنس طلا، این هزینهها را تا چندبرابر افزایش میدهند که قابل تصور نیست.
روز مبادا، همین روز عروسی بچههاست!در دید و بازدید از مزونهای لباسعروس در این راسته، برمیخوریم به جمع ۵ـ ۶نفره همراه عروس و داماد. «اکرم باهنر» خانمی میانسال و خوشرو و ساکن محله علیآباد جنوبی است و کلمات را با لهجه غلیظ آذری بیان میکند. یکی از لباسهای عروس را با دست نشان میدهد و میگوید: «این لباسها را که میبینم، حظ میبرم. خودم لباس عروس نپوشیدم. در شب عروسیام پیراهنی زر زری را که خیاط دوخته بود، پوشیدم که البته بعدها هم در عروسیهای مختلف بهعنوان لباس مجلسی تنم میکردم! اما دلم میخواهد عروسم لباس عروس بخرد! مگر آدم چند بار عروس میشود که لباس عروس بپوشد؟»
عروس خانواده که دلش نمیخواهد اسمش را بگوید و برعکس مادرشوهر، تمایل چندانی برای صحبت کردن ندارد، در جواب سؤالم که چرا با چند تا همراه آمدهاید خرید؟ میگوید: «اینطوری چند نفر نظر میدهند و آدم راحتتر و بهتر انتخاب میکند.»
از هزینههای ازدواج میپرسم که خانم باهنر میگوید: «مادرجان! این از من به شما نصیحت: خدا پول ۲ چیز را جور میکند و آدم را لنگ نمیگذارد؛ یکی عروسی و دیگری خرید خانه. تازه آدم یک عمر پول جمع میکند برای روز مبادا. خب عروسی بچهها هم یکی از این روزهای مباداست!»
به فروشنده میگویم: «چه شغل خوبی دارید، همهاش با شادی مردم سروکار دارید.» فروشنده که خود را «زهره نامجو» معرفی میکند میگوید: «از دور دل میبرد و از نزدیک زهره! فشار، غرزدنها و اضطرابهای قبل از تحویل لباس، همه برای ماست، اما فیلمبردارها کیف میکنند که مدام در مراسم هستند.»
توصیههای مادر عروس به دخترخانمهااما بشنوید توصیههای «شریفه منوری»، مادری که ۵ دخترش را فقط با یک دست لباسعروس به خانه بخت فرستاده است: «اگر تصمیمتان را گرفتید و قصد خرید لباس عروس دارید، اما دستتان خالی است سعی کنید از هزینههای دیگر کم کنید، مثل کیف و کفش و لوازم آرایشی. اینطوری بقیه پول را برای لباسعروس هزینه میکنید، چون چیزی که در عروسی دیده میشود، همین لباس است. به جای اینکه قرض و قوله کنید و بعدها فشار همین قرضها، زندگی شیرینتان را تلخ کند، چشم و همچشمی را کنار بگذارید و لباسهای عروس دستدوم اجاره کنید. دورو بریها را چه کار دارید؟ کسی که حرف بیخود میزند، بالاخره در هر شرایطی حرفش را میزند، این شما هستید که نباید زیاد اهمیت دهید!»
او اضافه میکند: «الان از هر ۱۰ عروس ۹ تایشان لباس میخرند. اجاره دوخت اول با فروشش تفاوت چندانی ندارد، اما برای کسی که دست و بالش خالی است، لباسهای دستدوم بهصرفهتر است. نگران سایز نباشید، لباسها را طوری میدوزند که اندازهاش عوض میشود. اما شب عروسی قبل از رفتن به تالار و موقع فیلمبرداری و عکاسی، لطفاً خودتان را کنترل کنید! حواستان باشد تمام شب همه چشمها در تالار به شماست، پس حسابی مواظب لباستان باشید. وقت رد شدن از جوی و جدول خیابان یا از روی خون قربانی، هوای دامنتان را داشته باشید که کثیف نشود. به یکی از بچهها بسپارید که مواظب باشد تا لباستان با فشفشه نسوزد.» قابلتوجه عروس خانمها! کیفیت لباسعروس دستدوم زیاد هم پایینتر از نو نیست و از لحاظ بهداشتی هم خیالتان تخت باشد که لباسعروس به خشکشویی میرود، حتی اگر کثیف هم نشده باشد!»
بازار اجاره لباس عروس هم دست کمی از فروش ندارد. اگر در تهران جست و جو کنید و به راسته مزون عروسهای نازی آباد سر بزنید میبینید که نرخ اجاره لباس عروس از ۲ میلیون و ۵۰۰ هزار تومان آغاز شده و تا رقم ۵۰ میلیون تومان تلاطم و نوسان دارد که باز این تفاوت قیمت به خیلی از مسائل از جمله طرح، کیفیت دوخت و نوع پارچه و انصاف مزوندار بستگی دارد.
البته موضوع جالب دیگر در بحث لباس عروس، انتخاب تاج عروس است که برای دخترخانمها به مشابه اجرای مراسم تاجگذاری است. قیمت تاجهای عروس هم در بازار متغییر و افراد با توجه به بودجهشان نمونهای از آن را خریداری میکنند.
تاجهای عروس در بازار با نامهای ملکه ای، فرحی، مرواریدی، ژله ای، سلطنتی، کریستالی، نقرهای و ... دیده میشوند و قیمتشان هم از۲۲۰ هزارتومان تا ۷۰ میلیون تومان متفاوت است. گرانترین تاجهای عروس مربوط به نمونههای از جنس طلای ۱۸ عیار با وزنهای ۴۰ گرم به بالاست که بیشتر عروسهای پولدار میپسندند.
۲ کلام حرف حساب هم از خواهر عروس!تا زمانی که خودرو مسافربری آنلاین بیاید و من را به آن سوی شهر برساند، سر صحبت را با خانم ۴۰ سالهای که همراه عروس و داماد به فروشگاه لباسعروس آمده باز میکنم. او که دل پری دارد برخلاف تصورمان، خواهر شوهر نیست، بلکه خواهر عروس است و همراه آنها برای خرید لباس عروس آمده.
او انگار حوصله ندارد و نصفهکاره خرید را رها میکند و میگوید: «خسته شدم از این بروبیاهای خرید عروسی. دلم میخواهد هرچه زودتر عروسی تمام شود و بروند سر زندگیشان. ۶ سال است عقد کردهاند و هر بار به بهانهای عروسیشان عقب میافتد. بهشان میگویم برای خرج کردن یا باید پشت داشته باشید یا مشت. وقتی هیچکدام را ندارید لاااقل ولخرجیتان را کم کنید. جوان هستند و عقلشان به چشمشان است.»
او که از اصرار خواهرش در خرید لباس عروس شکایت دارد، ادامه میدهد: «خواهرم حرفگوشکن نیست! آخر تو فک و فامیل همسر آبرو دارم، شد حرف؟ کسی داشته باشد و ۱۵ میلیون بابت یک لباس عروس ساده بدهد حرفی نیست، اما دست شوهرش خالی است. یکی نیست بگوید حالا لباس هم خریدی، یک بار بیشتر میتوانی بپوشی؟ باید بگذاری گوشه کمد خاک بخورد. دوره ما در فامیل یکی لباس عروس میخرید و ۴ تا عروس دیگر میپوشیدند.
حالا سعی میکنند از راستهای که فلان دختر فامیل خریده نخرند، نکند مدل لباسشان را قبلاً دیده باشند. همین کارها را میکنند که پسرها قید زن گرفتن را میزنند!» در همین هنگام خودرو ما از راه میرسد و حرفها هم تمام میشود، اما در طول راه فکر میکنیم که وقتی خدا در قرآنش وعده داده که به خاطر فقر از ازدواج کردن نترسید، چرا بعضی جوانها اینقدر سرگرم فرعیات ازدواج میشوند که اصل زندگی یادشان میرود؟!
منبع: فرارو
کلیدواژه: لباس عروس لباس عروس فروش خرید لباس عروس لباس های عروس میلیون تومان برای خرید نازی آباد شب عروسی هزینه ها لباس ها خانم ها دست دوم کار ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۳۶۰۲۱۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
طعنه سنگین هاشمی طبا به رئیسی و کابینه اش: دائما برای هم نوشابه باز می کنید، فکر می کنید روز عروسی تان است /مغرور به «روز عروسی» نباشید!
به گزارش خبرآنلاین مصطفی هاشمی طبا در روزنامه شرق نوشت:
مگر نه اینکه باید با حسن ظن با آدمها روبهرو شد و مگر اصل بر برائت نیست؟ مگر میشود مردم آدمهایی را انتخاب کنند که خوب نباشند و مراکز نظارتی آدمهایی را تأیید کنند که خوب نباشند؟
با تأیید اصل خوبی آدمها فقط میخواهیم ببینیم این وعدهها چه سرانجامی یافته است.
۱- ساخت چهار میلیون مسکن در چهار سال
۲- ایجاد سالانه یک میلیون شغل
۳- اصلاح نظام بانکی کشور
۴- تکرقمیشدن تورم
۵- توجه به معیشت و حقوق پزشکان و پرستاران
۶- اجرای خصوصیسازی واقعی
۷- استفاده از ۷۰ درصد ظرفیت خالی اقتصاد کشور
۸- مداخلهنکردن دولت در بازارها
۹- حل مشکل حاشیهنشینان
۱۰- نظارت دقیق در زنجیره تأمین، تولید و توزیع کالا
۱۱- جذابیتزدایی از سرمایهگذاری در حوزههای غیرمولد
۱۲- جلوگیری از هدایت سرمایهها به سمت بازار ارز، طلا و زمین
۱۳- اصلاح چندنرخیبودن ارز
۱۴- تولید نهادههای دامی مورد نیاز در داخل کشور
۱۵- قطع وابستگی سفره مردم به خارج
۱۶- وعدههای وزیر ارتباطات و فناوری (۶ مورد)
۱۷- وعدههای وزیر امور اقتصادی و دارایی (۵ مورد)
۱۸- وعدههای وزیر امور خارجه (۲ مورد)
۱۹- وعدههای دیگر وزرا چند ده مورد
البته فهرست وعدهها بسیار است و در نگاه اول هم میتوان آنهایی را که کلی گفته شده، غربال کرد؛ ولی برخی وعدهها آنقدر با استحکام لفظ و عدد دقیق گفته میشود که جای تردید باقی نمیگذارد. فقط از این تعجب میکنم که ظرفیت دهان ما تا چه اندازه بزرگ است که اینهمه امر مهم و با حجم وسیع در آن جای میگیرد.
اینکه میگویند آیا میتوان ظرفی پیدا کرد که هرچه در آن بریزیم، پر نشود، ظاهرا مصداق آن دهان ماست؛ مثلا دبیر مناطق آزاد چندی پیش گفتند که اماراتیها صد میلیارد دلار سرمایهگذاری در کیش میکنند و چینیها رقم بسیار بیشتر (البته عدد را هم گفتند) حال در ۱۴۰۳/۰۲/۰۹ مراسمی از بستههای امکان سرمایهگذاری در مناطق آزاد بهرهبرداری کردند. این کار مثل آن است که انسان نیازهای زندگی را ردیف کند و بگوید چه کسی حاضر است این کارها را برای من انجام دهد. این کار ایشان یعنی تکذیب همه سرمایهگذاریهایی که قبلا گفته بودند، بهعلاوه سرمایهگذار خود باید بداند چه کاری میخواهد بکند و نه آنکه بسته طرح به او بدهیم و بگوییم تشریف بیاورید و با مراسم رسمی و پردهبرداری این بستههای نهچندان مورد علاقه سرمایهگذاران را رونمایی کنیم. مگر نمیشود بدون پردهبرداری آنها را منتشر کرد. ظاهرا اصل بر پردهبرداری است و نه عمل.
یا جناب وزیر صمت در شهریورماه در حضور مقام محترم ریاستجمهوری گفتند صد هزار اتومبیل برقی در راستای کاهش آلودگی هوا تا پایان سال ۱۴۰۲ تولید و به مردم عرضه میشود. صرفنظر از اینکه با ۱۵ میلیون اتومبیل موجود درون بدسوز و سالی یک میلیون تولید اتومبیل درون بدسوز داخلی این وعده کمکی به تلطیف هوا نمیکند؛ ولی به هر حال بازشدن پای اتومبیل برقی به کشور خوب است؛ ولی آن صد هزار اتومبیل برقی کجاست؟
البته ما و مردم به شنیدن این وعدههای بیانتها عادت کردهایم و مردم هم باور ندارند که بتوان اینهمه کار انجام داد؛ ولی از نظر روانشناختی مردم دوست دارند وعدههای شیرین بشنوند و بههمیندلیل رأی آنها به هرکسی که بیشتر وعده کلان و شیرین بدهد، تعلق میگیرد. جالب است که نه رئیسجمهور، نه معاون اول و نه هیچکدام از وزرا توجهی به آینده کشور از لحاظ زیستمحیطی و زوال کشور از لحاظ زیربناهای تولیدی نکردهاند و این میرساند که اگر چند درصد به وعدههای خود اعتقاد داشتند، در این مورد کلا خود را عاجز میبینند و عدد صفر را در مقابل این کار گذاشتهاند. از طرفی پیچیدگی مسائل کشور به حدی رسیده است که ادعا برای حل آن جرئت بسیار میخواهد و ناگفته پیداست که این جرئت نمیتواند بر حسب تعقل باشد. متأسفانه تعریف مسائل و مشکلات کشور هم از سوی خوبان مشاغل و حکمرانی و هم از سوی منتقدان بهدرستی انجام نمیشود و حسب فریادهای روز اظهار نظر میکنند.
چه خوب است که مسئولان کلاهشان را قاضی کنند که واقعا قادر به چه کاری هستند و مردم هم کلاهشان را قاضی کنند که بدانند چه چیز دارند و چه چیز میتوانند داشته باشند. مسئولان جهاد تبیین را در شیرین نشاندادن حوادث یافتهاند و نه بیان واقعیتهای روز کشور که مردم به آنها آگاه شوند.
بحمدالله اینک کشور در دست خوبان افتاده است و ناخوبان پاکسازی شدهاند و به کناری رفتهاند. خوبان هم فکر میکنند روز عروسیشان است و برای یکدیگر نوشابه باز میکنند؛ هرچند خودشان در ضمیرشان اعتراف دارند کاری نمیتوانند انجام دهند، چه رسد به کارهای پیچیده زمینمانده که کارستان است و البته هرازچندگاه همین خوبان به این نتیجه میرسند که فقط خودشان خوب هستند و دیگر همفکران را طرد میکنند.
به نظر میرسد گروهی به این باور رسیدهاند که اینک «عروسی خوبان» است؛ همان خوبانی که وعدههایشان صرفا وعده است و اگر وعده نبود که به آن نمیگفتند «وعده». اگر خیلی فکر میکنند که روز عروسیشان است، به گفته سعدی روی آورند که فرمود: «محال است که هنرمندان بمیرند و بیهنران جای ایشان بگیرند»؛ ولی آنان «یعلمون ظاهر الحیوه الدنیا» هستند؛ درحالیکه گفته سعدی در تاریخ اثبات شده است؛ پس خوبان بدانند از زمره «و هم عن الاخره هم غافلون» نباشند. مغرور به امروز، «روز عروسی» نباشند. ما هیچکدام ابرمرد و قهرمان بیانتها نیستیم. اگر همان امت وسط باشیم و منصف، کارمان بیشتر پیش میرود. خوبان اندکی تواضع کنند و تجربه سه سال گذشته را مرور کنند و صادقانه بر خود ملاحظه کنند که کدام کار را میتوانند انجام دهند و بگویند. بیشازاین از آنها توقع نداریم.
۲۷۳۰۲
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1901961